این حدیث از یحیی مازنی در کدام کتاب آمده است: مدت زیادی همسایه امیر المؤمنین علی(ع) در مدینه بود و گفته که هیچ صدایی از زینب(س) نشنیدم و هرگاه میخواست برای زیارت قبرش جد بزرگوارش خارج شود حضرت علی(ع) در مقابلش راه میرفت. شرح حال یحیی مازنی را هم میخواستم بدانم.
ابتدا باید گفت؛ بعد از تحقیق و تفحص، چنین روایتی را در منابع کهن(تا یک قرن پیش) نیافتیم، و تنها در برخی کتابهای قرن چهاردهم[۱] به بعد، چنین گزارشی وجود دارد.[۲] به هر حال ترجمه آنچه در این کتابها وجود دارد این است:
((یحیى مازنى روایت کرده است: مدّتها در شهر مدینه همسایه حضرت على(ع) بودم و خانهام نزدیک محل سکونت زینب دختر امیرالمؤمنین علی(ع) بود. به خدا سوگند! هیچگاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که میخواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا(ص) برود، شبانه از خانه بیرون میرفت، در حالیکه برادرش حسن(ع) در سمت راست و برادر دیگرش حسین(ع) در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین(ع) پیش رویش راه میرفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک میشدند، امام على(ع) پیش افتاده و نور چراغها را کم میکردند. یکبار حسن(ع) از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: میترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند)).
در میان راویان حدیث و یاران ائمه تنها به نام ((یحیى بن سلیم مازنی)) [۳] برخورد کردیم که طبق برخی منابع، در کربلا به شهادت رسید[۴] و جز ایشان، فرد دیگری در سند حدیث مشاهده نمیشود.
به هر حال و گذشته از ضعف سند و منبع، پذیرش محتوای آن مخالف آموزههای دینی نیست؛ چرا که حیا و عفت و غیرتمندی هرچند تا این اندازه واجب و لازم نیست، اما ممکن است در شرایط خاصی مطلوب و پسندیده باشد.
[۱]. نقدی (۱۳۰۳-۱۳۷۰ق)، جعفر، زینب الکبری، ص ۲۲، قم، منشورات مکتبة المفید، ۱۴۰۴ق؛ هاشمی الخطیب (۱۳۲۶ـ۱۳۹۶ق)، علی بن الحسین، عقیلة بنی هاشم، ص ۱۳، مؤسسة المفید للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۳ق؛ اعلمى حائرى، محمد حسین، تراجم أعلام النساء، ج ۲، ص ۱۶۹، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
[۲]. متن روایت این است: «عن یحیى المازنی قال کنت فی جوار علی علیه السلام فی المدینة مدة مدیدة بالقرب من البیت الذی یسکنه زینب ابنته فلا و اللّه ما رأیت لها شخصا و لا سمعت لها صوتا و کانت إذا أرادت الخروج لزیارة جدها رسول اللّه یخرج لیلا و الحسن عن یمینها و الحسین عن شمالها و أمیر المؤمنین أمامها فإذا قربت من القبر الشریف سبقها أبوها فأخمد ضوء القنادیل فسأله الحسن مرّة عن ذلک فقال علیه السلام أخشى أن ینظر أحد إلى شخص أختک زینب».
[۳]. مازنی، منسوب است به مازِن که نام قبیلهای است از بنی تمیم. سمعانی، أبو سعید عبد الکریم بن محمد، الانساب، تحقیق، معلمی یمانی، عبدالرحمن بن یحیی، ج ۱۲، ص ۲۱، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
[۴]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج ۵، ص ۱۰۶، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ۴، ص ۱۰۲، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.